این چه رازیست که هر سال بهار
با عزای دل ما می آید
...
برای دلهای زنگار گرفته هم دعا کنیم...
جای
من
خالیست...
عند ملیک مقتدر...
تا همین چند روز پیش فکر میکردم وبلاگی که شامل دو شرط جناب ن برای معرفی در پویش باشد ندارم پس شرکت نمیکنم
جناب ن.ا هم که پرسیدند هم همین جواب را دادم
ولی بعد نشستم و فهرست دنبال شوندهها را با دقت بیشتری نگاه کردم
دیدم کمی از آرمانگرایی فاصله بگیرم اتفاقا وبلاگهای خوبی هم برای معرفی دارم
تقریبا به ترتیب رعایت دو شرط محتوا و پاسخدهی به نظرات وبلاگها را مینویسم و از نویسندگان آنها هم دعوت میکنم اگر اینجا را دیدند آنها هم خوبهای خودشان را از ما دریغ نکنند.
1.زلال؛
مثل چشمه، مثل اشک
از خوانندههای خیلی قدیمی زلال نیستم اما تا اینجا جزء چند وبلاگی که زودتر از بقیه ستاره شان خاموش میشه هستن و از نحوه تعامل سیدطه در پاسخگویی به نظرات، مهم بودن وبلاگداری برمیاد
خانم فا از اون وبلاگنویسهایی هستن که دوست داری همیشه بنویسن
نگاهش به روزها و اتفاقات اطرافش را دنبال میکنم همیشه:)
3.پنجره
خورشید خانم قشنگ مینویسن و قشنگ هم جواب میدن
کاپ اخلاق بلاگستان در دستان ایشان:)
4.دستنوشتههای روزالیند فرانکلین
کم گوی و طویله گوی چون در تا روزالیند فرانکلین شوی:)
انقدر وبلاگ خلوت خوبی داره که دوست دارم در نظردونی بالشت بذارم و تخمه بشکنم ولی کمروتر از این حرفهام و بیشتر از یکی دوتا نظر، صحبت ادامه داده نمیشه تا آرامش صاحبخونه بهم نخوره
دورادور دست دوستی میفشاریم جناب روزالیند
انقدر وبلاگهایی که هر کس در مورد رشته خودش به اندازه سواد عموم صحبت میکند را دوست میدارم:)
درسگفتارها ساده و به درد بخورن و بعضی از اونها مثل داستان دنبالهدار جذاب!
6. چارلی
فیزیکدان جوان و جویای نام:))
با هدف مینویسه و نظرات رو همیشه با صبر و حوصله و ادب جواب میده:)
7. 1آشنا
صرفا علاقه شخصی به سفرنامهها و بعضی پستهای دیگر:)
8.آقاگل
از هر دری سخنی گفته میشه ولی تمیز و مرتب و بدون غلط املایی و هکسره!
تلاششون در پویا سازی بلاگستان هم قابل تقدیره
یک خانم متاهل که دغدغه بهتر زندگی کردن هر روز همراهشه و گاهی هم اونها رو با بقیه به اشتراک میذاره و نگاه آدم رو نسبت به رفتارهای ریز و درشت خودش دقیقتر میکنه
وبلاگ مهاجرت کرده ها همیشه برام جذاب و خوندنیه و بنظرم روزانهنویسی این افراد بهترین جامعهشناسی مهاجرت و شناختن کشورهای مختلفه
البته نظرات بستهاس ولی بنظرم قابل چشمپوشی بود:)
11.جولیک
صریح و خشن:)
و البته قابل احترام
در مورد خیلی چیزها فکر میکنه و مهمتر ازون مینویسه
تفاوت دیدگاه زیاد داریم مخصوصا در مورد زنان برده:))) ولی جدای ازون جا داشت در صدر این لیست قرار بگیره
12. لاجوردی
سیاست خوانده سیاسی ننویس
کارشناس محترم برنامه قابلیت تبدیل به گفتمان شدن دارد اگر بگذارند...
13.افکار معلق
خانم دکتر بعدازین از معدود افرادیه که دیدم در قالب این رشته نگنجند و سعی میکنن دنیاشون رو گسترش بدن
انشا ا... همینقدر طالب بمونن
زمانی بروبیایی در دنیای وبلاگنویسی داشت اما خیلی وقته حسن صنوبری کرکره را نیمه پایین کشیده و دکان دودهنهای در اینستاگرام باز کرده
به رسم تقدیر از پیشکسوتان آخرین عدد را برای ایشان کنار گذاشتیم
اما
در پایان تشکر میکنم از وبلاگهای خوب و وزین: بازتاب نفس صبحدمان، روزنوشتهای دکتر(میم)، بیمارستان دریایی، هیولای درون، فیشنگار، نونوالقلم و مایسطرون، دقیقههای خیالی، پومودوروهای شبانه و سیبزمینی که ما رو تا انتها که نه ولی تا جاهای خوبی همراهی کردن.
* معرفی وبلاگ به معنی قبول تمام آراء و افکار نویسنده آن نیست:)
مهر 91 بعد از یه تابستون جانفرسا به اینجا رسیدم
به همینجایی که امروز رسیدم
اون موقع فکر کردم ازین بدتر دیگه وجود نداره و کاش همون لحظه دنیا برای من تموم بشه و فردا رو نبینم
الان ولی میدونم فردا و فردا و فردا ها رو متاسفانه میبینم...
شیش سال اون سنگی که اون موقع غلطید و سقوط کرد با سرعت سر راهش هر نقطه اتکایی رو نابود کرد و یه تنهای تنهای تنها بر جا گذاشت...
اونروز بعد از یه تلفن فقط میخواستم راه برم و ...
امروز سی ساعت نخوابیدم و با همون آدم از صبح تا شب فقط راه رفتم و هر لحظه توی دلم ندیدن فردا رو میخواستم
فقط میخواستم نبینم و نشنوم چی اطرافم میگذره
میخوام بگم ازین بدتر وجود نداره ولی میدونم مشت دنیا پر از بدتر از بدترین هاست...
وقتی هیچ جایی و هیچ امید و هیچ پناهگاهی نداری
نمیدونم دیگه کمر راست میتونم بکنم...
دلم میخواد نباشم...
هفته پیش سفر بودم هفته پیشتر ازون نیز!
هفته بعد هم مسافرم
باید پروژهمو تحویل بدم و تا الان هیچ کاری نکردم:-/
از کاری که میترسی باید بپری توش! هر روز به خودم میگم ولی هنوز جایی وایسادم که پارسال هم ایستاده بودم
بارها و بارها بعد از شروع و انجام کاری وقتی دیدم چقدرآسون بوده قول دادم به خودم دفعه بعد زودتر بپرم ولی باز انگار روی دایو به عمق آب نگاه میکنم و یه قدم میام عقب و تا دست اجبار منو پرت نکنه پایین خودم اقدامی نمیکنم
این روزها که هم جسمی خسته ام هم روحی دائما خودمو عقب و عقب تر میکشم
یا با کتاب یا با فیلم یا ...
طبق معمول چند تا هندونه با یه دست برداشتم و هیچ کدومو هم زمین نمیذارم
هم با هیچ کسم میل سخن نیست هم میدونم مخاطبی برای بیان نیست
* یادم اومد امشب جلوی کتابخونهمون وایساده بودم و به کتابهای خونده و نخوندم نگاه میکردم و میخواستم درباره اثر وضعی تولید کننده روی مصرف کننده بنویسم
** مغزم هنوز درگیر خوابیه که وسط مجلس بهمون حمله شد و پیگیری کمک و وحشت اون لحظه و ...
*** باید برای یادآوری خودم یکم بنویسم و پیش نویس نمیکنم که استرس دستم بخوره منتشر بشه رو نداشته باشم:)
**** با روزانه نویسی کنار نمیام و خودم از منتشر کردن این شطحیات عذاب وجدان دارم شمام قطع دنبال بزنین بار روانیم کاهش پیدا بکنه!
***** بعد از دو هزار بار گوش دادن این فکر کنم دیگه وقتشه پروژهمو استارت بزنم
دارم میرم پیشش جاده چه همواره و باقی قضایا(:
الان اینارو برای خودم مینویسم تا یادم بمونه بخاطر خودم و احترامی که برای چندین سال رابطه پر فراز و نشیب قائل بودم دارم این کارو میکنم
یادم باشه منتی سر کسی ندارم
و حتی اگه فردا برای همیشه تموم شد از کسی ناراحت و متوقع نباشم
* فعلا خوشحالم
** تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز!
*** حالا تو این وضعیت لاتاری؟
**** آبان چه یهو تموم شد
***** ناوار نایوخ
بعد از چند سال انتظار امسال قسمت شد با بهترین همسفرهایی که حتی فکر نمیکردم یه روز کنار هم قرار بگیریم راهی سفر بشم
دوست داشتم مثل همه سفرهایی که تا الان رفتم و برگشتم بی سروصدای مجازی بدرقه بشم
ولی چون سفر اولی و تبعا زیارت اولیام حقی از دوستان بر گردن خودم میبینم که حداقل حلالیت مجازی بطلبم
ان شا الله اگر راهی شدم، دعاگوی دوستان مجازی و حقیقی خواهم بود
اگر پیاده رفتن هم روزیمان شد، قدمی به نیت دوستان جا مانده خواهم برداشت
*پیشاپیش عذر تقصیر بابت دیر جواب دادن به نظراتتان
هفته ای که گذشت در اردوی آموزشی گروه بزرگی بودم که سرشار از تجربه های عینی و عملی بود
برای فهم رابطه ملت و دولت و مسئولیت و انتخاب!
چقدر بجای چند سخنرانی و فیلم چند روز مسئولیت مدارانه زندگی کردن باعث چالش واقعی و فهم عمیق غیرقابل تغییر شد
معنی لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم را با گوشت و پوست احساس کردند
کاش همه ما قبل از ورود به دنیای احساساتی حرف زدن و عمل کردن و نقد غرغرانه چند روزی طعم جایگاه انتخاب مسئولیت مدارانه را میچشیدیم
مطمئا پختگی این طعم هرگز از یاد نخواهد رفت
*شاید بعدا با جزییات بیشتر نوشتم تا یادم بماند(: